رمانهای یکه بصورت آنلاین می نویسم بدون هیچگونه ویرایش منتشرخواهد شد. و ویرایش آن زمانی آغاز خواهد شدکه آخرین قسمت رمان تکمیل و منتشر شد.
این به دوستان جوان و نو قلم کمک می کندتا بدانند رمان حتما" نباید از ابتدا بایسته و ویراسته باشد. بلکه مراحل بسیاری را طی می کند تا قابلیت چاپ و انتشار پیدا نماید.
این سومین رمانی است که من بصورت انلاین می نویسم و در این مسیر دوستان بسیاری من را به اینکار تشویق و بسیاری دیگر نهی نموده اند.
با حفظ احترام به هر دو دستۀ این بزرگواران من نتایج مثبت اینکار را درتماسهای بیشائبه مخاطبانم گرفته ام و تصمیم دارم این روش را ادامه دهم.
امیدآنکه شما نیز از آن خوشتان بیاید..با من تا انتهای این داستان همراه باشید و در نهایت نسخه ویرایش شده نهایی را نیز بخوانید. پیروز و شاد کام باشید .
باغچه بیدی یکی ازمحلات قدیمی شرق تهران است که بافتی سنتی دارد. داستانی که پیشرو دارید. برگرفتهاز چند ماجرایحقیقی استکه درهم آمیخته شد و یک داستان واحد را بوجود آورده است.
باغچه بیدی هنوز بطور کامل نوشته نشده است ودر حقیقتسومین رمان آنلاین من است که خواننده هم زمان با من در داستان پیش می رود و هر بارتنها یک فصل ازمن عقب است. به این معنیکه من خود نمیدانم فصلیکه به پایان رسید دقیقا" به فصل بعدی گره خواهد خورد. و حتی نمی دانم فصل بعد چه سرآغازی خواهد داشت.
نفس شما. پیام هایتان در شکل گرفتن فصل به فصل این رمان موثرخواهد بود.
قبل از اينكه به قصه را بخوانید ، توضيح چند نكته رو لازم ميدونم.
اول : اين داستان صد در صد واقعي ست و من فقط در بعضي موارد اسامي افراد و اماكن رو در اون تغيير دادم.
دوم :بخشي از اين رمان سال 1356 به چاپ رسيد اما بعد از چاپ آن در سال 1357 ماجراهايي بوجود آمد كه مسير داستان كاملا" تغيير كرد . اما بعلت وقوع انقلاب در ايران اين رمان ديگر امكان چاپ مجدد نيافت . اكنون كه تصميم به باز نويسي اين رمان گرفته ام با توجه به عدم وجود حتي يك نسخه از چاپ قبلي ناچارم با استفاده از حافظه خود و دستنويس هاي بسيار قديمي ام كه مندرس و كهنه نيز گرديده به اين كار بپردازم. البته فصل هاي جديدي نيز به نوشته هاي قبلي اضافه خواهد شد. كه مربوط به سال 1357 است. با سپاس بيكران هميشه پایدار باشيد.
نوشتن این رمان را در سال 1384 درست بعد از پایان رمان قصه عشق ( می بینمت که تماشا نشسته ای مرا ) آغاز نمودم. اما در پایان فصل ششم متاسفانه نوشتن آن متوقف شد .
هنوز هم از نظر ذهنی قادر به نوشتن ادامه آن نیستم. لذا از شما می خواهم که در ذهن خود برای آن پایانی بنویسید و اگر این کار را انجام دادید . خوشحال می شوم نوشته شما را بخوانم.
این وبلاگ کشکولی بزرگ است ، که همه آثار خود را در آن ریخته ام .
و به همین جهت بسیار شلوغ و پر هرج و مرج است.
به همین دلیل تعدادی وبلاگ تخصصی و موضوعی ایجاد کردم. که لینک شان را خواهم گذاشت.